نگاه ...
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند
[ سه شنبه 92/6/5 ] [ 2:11 عصر ] [ زهرا ]
خدا
|
نگاه ...
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند [ سه شنبه 92/6/5 ] [ 2:11 عصر ] [ زهرا ]
|
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |